شب بی ماه

حرفهای یه دل تنها

شب بی ماه

حرفهای یه دل تنها

تکیه ای از آخرین شعر خودم

سنگ بودم ،گفتی شیشه ام، گردت شدم

تلخ بودم ،گفتی تشنه ام، شهدت شدم

تیغ بودم،گفتی نازکم، ابرت شدم

بیخبر بودم که گفتی عاشقم مستت شدم 

 شب میان خامشی راهم شدی

 بی ستاره بودم و ماهم  شدی 

خسته بودم از سراب زندگی

تو دلیل آخرین آهم شدی

بی صدا من سوزش سازت شدم

همنفس،هم شعر آوازت شدم

یادآر آن شب که گفتی مست مست

من خراب چشم پر رازت شدم

فکر میکردم که لیلایت شدم

راز شبها درد فردایت شدم

یوسف زیبای خوش آوای من

تازه فهمیدم ذلیخایت شدم

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 28 - خرداد‌ماه - 1385 ساعت 04:49 ب.ظ

خیلی زیبا بود *:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد